اگر بخواهیم اوضاع ارز را در کشور، مورد بررسی قرار بدهیم دو پارامتر را می باید در نظر بگیریم یکی وضعیت پول ملی است و قوت و ضعف آن و روند قوی شدن یا ضعیف شدن آن و دیگری اینکه ببینیم، عرضه و تقاضای ارز در چه وضعیتی قرار دارد،
وقتی صحبت از بازار ارز در سال ۹۹ می کنیم در وحله اول باید ببینیم وضعیت پول خودمان یعنی ریال ایرانی چگونه است ؟
برآورد نرخ تورم در مقایسه با نرخ توسعه چه می گوید ؟
نرخ بهره تعیین شده رسمی در مقایسه با نرخ بهره برای پول های دیگر چه نسبتی را نشان می دهد؟ و خلاصه اینکه با بررسی این پارامترها وضعیت تومان تا اندازهای برای ما روشن میشود،
در ایران بالا و پایین رفتن نرخ تورم و به تبع آن نرخ بهره کاملاً در اختیار دولت است ، یعنی سیاستهای بانک مرکزی است که تعیین می کند، در سال چه مقدار اسکناس جدید باید چاپ شود، و حجم پول چه مقداری افزایش یابد، و توسط بانک های کشور با دادن بهرههای غیر متکی به تولید، چه مقدار خلق پول بدون پشتوانه صورت گیرد .
راجع به عرضه ارز هم تا اندازه زیادی باز نقش دولت ملموس است زیرا بیش از ۸۰ درصد از عرضه ارز در کشور کاملا در اختیار بانک مرکزی است و تازه در آن ۲۰% دیگر هم باز سیاست های دولت کاملاً تاثیر دارد ، راجع به تقاضا هم این دولت است که اعمال سیاست های خود می تواند آن را هدایت و کنترل کند که گاهی هم کنترل میکند و البته گاهی کنترل مصرف ارز منجر به صدمه زدن به ساختار تولیدی کشور هم شده ، علاوه بر موارد فوق یک کار دیگر هم از سوی بانک مرکزی در کشور ما در حال انجام است که زیان آن علاوه بر فشردن گلوی اقتصاد کشور باعث صدمات اخلاقی به جامعه هم میشود و آن ادامه سیاست چند نرخی بودن برای ارز است.
با توجه به مواردی که عرض کردم حالا ببینیم در سال ۹۹ دولت محترم چه سیاستی را مد نظر قرار خواهد داد،
آیا از نرخ تورم در کشور خواهد کاست ؟
آیا نرخ بهره در کشور به نرخ های جهانی نزدیک خواهد شد؟
آیا با کنترل واردات بی رویه و گسترش تولید نرخ بیکاری در کشور کم خواهد شد ؟
آیا سوبسید ها و یارانه های غیر هدفمند متوقف خواهند شد ؟
آیا تعدیل مالیاتی صورت خواهد گرفت ؟
آیا تزریق ارز با نرخ های غیر واقعی و گوناگون با بهانه های مختلف پایان خواهد یافت ؟
جواب این سوالات می تواند ما را به آینده کشور امیدوار کند و یا ... امیدواری ها را کمرنگ تر نماید.
و اینکه که امید چه نقشی در اقتصاد دارد ، باید عرض کنم امیدواری به پویایی یک اقتصاد ، خودش می تواند باعث پویایی آن شود ، مثلا اگر مردم به این باور و امید برسند که کارخانه داری و تولید در سال آینده سود آور خواهد بود خود این به احداث کارخانه در کشور کمک میکند ، یعنی سرمایهها از محل واسطهگری و دلالی به سمت تولید و کشاورزی کوچ می کند ، خود این باعث ایجاد کار از یک طرف و بالارفتن تولیدات از سوی دیگر میشود ، وقتی کار ایجاد شود یعنی نرخ بیکاری کاهش یافته ، وقتی تولید زیاد شود یعنی نیاز به واردات کمتر شده ، و احتمالاً صادرات مقرون به صرفه میشود ، و این باعث ارز آوری برای کشور از یک سو و صرفهجویی در مصرف ارز از سوی دیگر می شود و خود این روند هر روز به بهتر شدن وضعیت اقتصاد کمک می کند و البته ناامیدی درست عکس این عمل می کند.
مطلب از استاد اصغر سمیعی