اصطلاح اثر پروانه ای اولین بار توسط ادوارد لورنز (Edward Lorenz)، پروفسور علم هواشناسی در دانشگاه ماساچوست که در حال مطالعه الگوهای آبوهوایی بود، در سال ۱۹۶۰ معرفی شد
اثر پروانهای، نظریهای جالب بود. لورنز یک برنامه کامپیوتری اولیه برای مدلسازی آب و هوا نوشت. یک روز یکی از عددهایی را که نشان دهنده دادههای آب و هوایی بود، از 0.506 به 0.506127 تغییر داد. این تغییر کوچک باعث شد پیش بینی بلند مدت برنامه کامپیوتری از آینده آب و هوا، به کلی عوض شود. لورنز این نکته را در مقالهای در سال 1972 این گونه مطرح کرد: «آیا بال زدن پروانهای در برزیل، طوفانی در تگزاس را راه خواهد انداخت؟»
در این مقاله، لورنز ادعا کرد اثرات بزرگی که به دلیل تغییر کوچک دادههای جوی ایجاد میشود، باعث دو مشکل خواهد شد:
اول اینکه توانایی ما در پیش بینی بلندمدت آب و هوا به شدت محدود میشود.
مشکل دوم اینکه نمیتوان با قطعیت گفت کدام اثر به کدام دلیل مربوط میشود.
در طول تاریخ اتفاقات زیادی رخ داده که ریشه آن از انجام یک کار بسیار کوچک و بی ارزش بوده که درنهایت باعث شده تا پیامدهای خوب و بدی را به همراه داشته باشد
از جمله مثالهایی برای اثر پروانه ای:
راننده دوک فرانز فردیناند تصمیم گرفت تا از یک مسیر دیگر به مقصد برود و در همین مسیر بود که دوک اعظم و همسرش ترور شدند. ترور آنها نه تنها در کشور اتریش، بلکه در جهان تاثیر گذاشت و باعث جنگ جهانی اول وبه قتل رسیدن چندین میلیون انسان شد.
اثر پروانهای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه میتواند به نتایج وسیع و پیشبینی نشده در ستادههای سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. در نظریه آشوب یا بینظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیدهها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آنها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستمهای جوی از اثر پروانهای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند
اگر بتوان فقط یک کار خوب انجام دادمیتوان امیدوار بود که این کار خوب میتواند آیندهای روشن و خوش بینانه بسازد. یک حرکت کوچک از سر مهربانی، داشتن یک چهره خندان و یک دست کمک به دیگری همگی می توانند در زندگی یک نفر یا زندگی جمعی تغییرات شگرفی ایجاد کنند.